شعری مرکب از چند بند در بحر موافق و قافیه های مختلف که بعد از هر بند یک بیت با قافیۀ جداگانه می آورند مانند ترجیع بند، لکن در ترکیب بند آن بیت تکرار نمی شود و هر بار بیتی با قافیۀ دیگر می آورند برخلاف ترجیع بند که همان یک بیت تکرار می شود، برای مثال دوستان شرح پریشانی من گوش کنید / قصۀ بی سر وسامانی من گوش کنید ی داستان غم پنهانی من گوش کنید / گفتگوی من و حیرانی من گوش کنید ی شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی / سوختم سوختم این سوز نهفتن تا کی ی روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم / تابع خوی بت عربده جویی بودیم ی عقل و دین باخته دیوانۀ رویی بودیم / بستۀ سلسلۀ سلسله مویی بودیم ی کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود / یک گرفتار از این جمله که هستند نبود (وحشی - ۲۴۱)
شعری مرکب از چند بند در بحر موافق و قافیه های مختلف که بعد از هر بند یک بیت با قافیۀ جداگانه می آورند مانند ترجیع بند، لکن در ترکیب بند آن بیت تکرار نمی شود و هر بار بیتی با قافیۀ دیگر می آورند برخلاف ترجیع بند که همان یک بیت تکرار می شود، برای مِثال دوستان شرح پریشانی من گوش کنید / قصۀ بی سر وسامانی من گوش کنید ی داستان غم پنهانی من گوش کنید / گفتگوی من و حیرانی من گوش کنید ی شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی / سوختم سوختم این سوز نهفتن تا کی ی روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم / تابع خوی بت عربده جویی بودیم ی عقل و دین باخته دیوانۀ رویی بودیم / بستۀ سلسلۀ سلسله مویی بودیم ی کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود / یک گرفتار از این جمله که هستند نبود (وحشی - ۲۴۱)
آنکه شاعر چند بند به بحر موافق و به قوافی مختلف تصنیف نماید و مابین هر بیتی علیحده غیر مکرر متفق الوزن و مختلف القوافی حایل کند. (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قسمتی است از اقسام ترجیعبند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به ترجیع بند شود
آنکه شاعر چند بند به بحر موافق و به قوافی مختلف تصنیف نماید و مابین هر بیتی علیحده غیر مکرر متفق الوزن و مختلف القوافی حایل کند. (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قسمتی است از اقسام ترجیعبند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به ترجیع بند شود